برهان های درستی
۱. برهان مستقیم « Direct Proof »
۲. برهان غیرمستقیم « برهان خلف Reductio ad absurdum »
۳. استقرای ریاضی « Mathematical induction »
۱. برهان مستقیم « Direct Proof »
در این نوع برهان ، گزاره ای به نام نتیجه، از ترکیب عطفی گزاره های مفروضات بدست می آید. مرسوم است که مفروضات و نتیجه را در سمت جپ زیر هم می نویسند و با یک خط نتیجه را از مفروضات جدا می کنند. برای راحتی هر سطر را شماره گذاری کرده و در هر مرحله، نام قانونی را که از آن استفاده شده و شماره سطرهایی را که در قانون استفاده شده اند ، در سمت راست گزاره می نویسند.
قانون هایی که استفاده می شوند بایستی قبلا ً درستی آنها اثبات شده باشد و ابهامی در درستی آن نباشد.
مثال ۳: حکم زیر را با برهان مستقیم ثابت کنید.
عددی بر ۲ بخش پذیر است اگر و تنها اگر رقم یکان آن زوج باشد. عددی بر ۳ بخش پذیر است اگر و تنها اگر مجموع ارقام آن بر ۳ بخش پذیر باشد. عددی بر ۶ بخش پذیر است که بر ۲ و ۳ بخش پذیر باشد. عدد بر ۶ بخش پذیر نیست و رقم یکان آن زوج است. بنابراین عدد بر ۳ بخش پذیر نیست .
حل: ابتدا حکم بالا را به صورت گزاره ای می نویسیم . اگر گزاره های
d : عدد بر ۲ بخش پذیر است
z : رقم یکان عدد زوج است
c : : عدد بر ۳ بخش پذیر است
m : مجموع ارقام عدد بر ۳ بخش پذیر است.
s : : عدد بر ۶ بخش پذیر است
را در نظر بگیریم، آنگاه داریم :
-----------------------------------------------------------------------
نتیجه عدد بر ۳ بخش پذیر نیست . c~
۱.
۲.
۳.
۴. c~
۵. ۱ و اختصار
۶. ۱ و اختصار
۷. ۲ و اختصار
۸. ۲ و اختصار
۹. ۶ و ۸ قیاس ذوالوجهین موجب
۱۰. ۹ و ۳ تعدی
۱۱. s ~ و ۴و اختصار
۱۲. z و ۴و اختصار
۱۳. ( ) ۱۰و۱۱ - قیاس دفع
۱۴. ۱۳ و دمورگان
۱۵. m~ و ۱۴و۱۲ - رفع مؤلفه
۱۶. ۷- عکس نقیض
۱۷. c~ و۱۵و۱۶ قیاس استثنایی
که به این ترتیب به نتیجه مطلوب رسیدیم.
صفحه های قبل : « ۱۸ » ، « ۱۷ » ، « ۱۶ » ، « ۱۵ » ، « ۱۴ » ، « ۱۳ » ، « ۱۲ » ، « ۱۱ » ، « ۱۰ » ، « ۹ » ، « ۸ » ، « ۷ » ، « ۶ » ، « ۵ » ، « ۴ » ، « ۳ » ، « ۲ » ، « ۱ »
۲. سور وجودی« Existential quantifier » : در ریاضیات سور وجودی در یک عالم سخن ، جهت نشان دادن ِ صحت گزاره ای برای بعضی از عناصر عالم سخن به کار می رود و در فارسی جای « بعضی از » یا « وجود دارد » را می گیرد. مثلا ْ اگر گزاره ی پیشین را به گزاره ی « بعضی از خودرو های ساخت ایران ، بنزین سوز هستند » تغییر دهیم، به این معناست که « حداقل یک خودرو ساخت ایران وجود دارد که بنزین سوز است » . این گونه جمله ها با سور وجودی بیان می شوند. در ریاضیات سور وجودی را با نماد « » نشان می دهند. پس با استفاده از سور وجودی ، گزاره به صورت « » نوشته می شود.
قاعده ی نقیض سورها :
نقیض گزاره ی « تمام ِ خودرو های ساخت ایران ، بنزین سوز هستند » چیست؟ بله نقیض آن به صورت « حداقل یک خودرو ساخت ایران وجود دارد که بنزین سوز نیست » می باشد.
نقیض گزاره ی « بعضی از خودرو های ساخت ایران ، بنزین سوز هستند » چیست؟ بله نقیض آن به صورت « تمام خودروهای ساخت ایران، بنزین سوز نیستند » می باشد.
در حالت کلی اگر « » یک گزاره نما درباره ی متغیر x باشد، بنا بر تعریف داریم :
و
قاعده ی نقیض سورها را می توان از تعمیم قانون دمورگان بدست آورد. اگر فرض کنیم عالم سخن تنها شامل عناصر باشد، و « » گزاره ای درباره ی متغیر x باشد، آنگاه « » یعنی درست باشد . اگر از این گزاره طبق قانون دمورگان ، نقیض بگیریم داریم :
که در گزاره ی اخیر ، کافی است یکی از ها درست باشد که این یعنی xی موجود باشد که ~ درست باشد، یا .
به همین نحو می توان نشان داد که
.
صفحه های قبل : « ۱۷ » ، « ۱۶ » ، « ۱۵ » ، « ۱۴ » ، « ۱۳ » ، « ۱۲ » ، « ۱۱ » ، « ۱۰ » ، « ۹ » ، « ۸ » ، « ۷ » ، « ۶ » ، « ۵ » ، « ۴ » ، « ۳ » ، « ۲ » ، « ۱ »
سورها و قواعد آن
تعاریف :
به گزاره ی « تمام اعداد اول ، فرد هستند » دقت کنید. در این گزاره ، بحث در مورد اعداد اول است و از اعداد اول سخن گفته می شود. یا در گزاره ی « اعداد حقیقی، یا مثبت اند، یا منفی، یا صفر » عالم سخن اعداد حقیقی است. پس عالم سخن یا دامنه سخن به صورت زیر تعریف می شود :
« عالم سخن Universe of discourse : مجموعه تمام عناصر مورد بحث در یک موضوع مشخص »
به هریک از اعضای عالم سخن یک اسم خاص گفته می شود .
به عبارت « x عدد حقیقی است » دقت کنید. در این جا x نمادی است که برای نشان دادن عدد حقیقی استفاده شده است. یا در عبارت « اگر x عدد حقیقی باشد،آنگاه x یا فرد است یا زوج » x برای نشان دادن عدد حقیقی بکار می رود. به چنین نمادها یا عباراتی که برای نشان دادن اسم خاص بکار می روند ، اسم نما گفته می شود. اسم نماها در عبارات به طور یکنواخت به اسم خاص تبدیل می شوند، مثلا ً در عبارت « اگر x عدد حقیقی باشد،آنگاه x یا فرد است یا زوج » با قرار دادن عدد حقیقی ۲ (اسم خاص ) به عبارت ِ « اگر۲عدد حقیقی باشد،آنگاه ۲ یا فرد است یا زوج » می رسیم . دقت کنید در یک عبارت، در آن واحد ، نمی توان به جای یک اسم نمای معین ، بیش از یک اسم خاص قرار داد. منظور از تبدیل یکنواخت، همین است.
از آن جا که اسم نما می تواند بین عناصر دامنه ی سخن تغییر کند (هر عضوی از دامنه ی سخن را شامل شود)، به متغیر نیز تعبیر می شود.
گزاره نما : عبارتی شامل یک یا چند متغیر که با جایگزاری یکنواخت متغیرها به اسم خاص ، به گزاره ( درست یا نادرست ) تبدیل می شود.
سور ها « quantifier » : برای خلاصه نویسی و به عبارتی ریاضی نویسی ِ جملات ، از سور ها کمک گرفته می شود. سورها دو نوع اند:
۱. سور عمومی « Universal quantifier » : سور عمومی در یک عالم سخن، جهت نشان دادن صحت گزاره ای برای تمام عناصر عالم سخن بکار می رود. در فارسی جای « برای تمام ِ » یا « برای هر » را می گیرد. مثلا ً در گزاره ی « تمام ِ خودرو های ساخت ایران ، بنزین سوز هستند » دامنه ی سخن « خودروهای ساخت ایران » است. اگر x را « خودرو ساخت ایران » در نظر بگیریم ، گزاره بالا به گزاره ی « برای تمام xها ، x بنزین سوز است » تبدیل می شود.
در ریاضیات سورعمومی را با نماد « » نشان می دهند. اگر گزاره ی « x بنزین سوز است » را با « » نشان دهیم، با استفاده از سورعمومی، گزاره ی بالا به صورت خلاصه ی « » می باشد.
صفحه های قبل : « ۱۶ » ، « ۱۵ » ، « ۱۴ » ، « ۱۳ » ، « ۱۲ » ، « ۱۱ » ، « ۱۰ » ، « ۹ » ، « ۸ » ، « ۷ » ، « ۶ » ، « ۵ » ، « ۴ » ، « ۳ » ، « ۲ » ، « ۱ »
استدلال قیاسی « Deductive reasoning » :
در اثبات قضیه های ریاضی ، نمی توان همواره از جدول ارزشی استفاده نمود. مثلا ْ اگر قضیه ای از ۵ گزاره ی ساده تشکیل شده باشد، جدول ارزشی آن دارای ۳۲ حالت منطقی خواهد بود. رسم یک چنین جدولی هیچ گاه مقرون به صرفه نیست و هیچ کس آن را توصیه نمی کند. اینجاست که استدلال قیاسی به کمک می آید . قواعدی را که در قضیه ها ، نکته ها و تعاریف گذشته با استفاده از جدول ارزشی اثبات نمودیم ، به عنوان « قواعد استنتاج » در نظر می گیریم . البته این قانون ها مستقل از یکدیگر نیستند . پس استدلال قیاسی به صورت زیر تعریف می شود :
استدلال قیاسی ارائه برهانی است با استفاده از تعاریف، اصول موضوعه ، قواعد استنتاج و قضیه هایی که قبلا ْ درستی آن ها اثبات شده است.
مثال ۱ : برهان خلف را به روش قیاسی ثابت کنید.
حل :
تعریف p q
قانون دمورگان
قضیه ۷ . الف
تعریف p q
بنابراین طبق قانون تعدی ، p q هم ارز است.
مثال ۲ :قانون رفع مؤلفه ی را به روش قیاسی ثابت کنید.
حل:
قانون پخش پذیری
قضیه ۷.د . الف و قانون جابجایی
قانون پخش پذیری
قضیه ۷.د . الف
قضیه ۱. قسمت ۶ قانون اختصار
صفحه های قبل : « ۱۵ » ، « ۱۴ » ، « ۱۳ » ، « ۱۲ » ، « ۱۱ » ، « ۱۰ » ، « ۹ » ، « ۸ » ، « ۷ » ، « ۶ » ، « ۵ » ، « ۴ » ، « ۳ » ، « ۲ » ، « ۱ »
قضیه ۶ :
الف : قیاس دفع
p~
q~
( q
p )
F
F
T
T
T
T
T
T
F
T
F
T
F
F
F
T
T
F
T
F
T
F
T
T
T
T
F
F
جدول ۲۵
ب: برهان خلف
( q
p~ )
( q~
p )
( q
p )
T
F
T
F
F
F
T
F
F
F
T
T
T
F
T
T
F
T
F
T
F
T
F
F
T
T
F
F
T
T
T
T
T
F
T
F
T
F
T
T
T
T
F
F
جدول ۲۶
قضیه ۷ : اگر c و t و p به ترتیب یک تناقض و یک راستگو و یک گزاره دلخواه باشند، آنگاه :
الف: ب:
ج: د:
برهان این قضیه ساده است و به عنوان تمرین به دانشجو واگذار می شود.
صفحه های قبل : « ۱۴ » ، « ۱۳ » ، « ۱۲ » ، « ۱۱ » ، « ۱۰ » ، « ۹ » ، « ۸ » ، « ۷ » ، « ۶ » ، « ۵ » ، « ۴ » ، « ۳ » ، « ۲ » ، « ۱ »