۲. برهان غیر مستقیم « برهان خلف » :
در برهان خلف، نقیض نتیجه را به مفروضات می افزاییم و با استفاده از قواعد، به یک تناقض می رسیم. با رسیدن به تناقض برهان کامل می شود.
مثال ۴ : حکم زیر را با استفاده از برهان خلف ثابت کنید .
اگر من در این درس شرکت کنم و زیاد درس بخوانم، آنگاه نمرات خوبی می گیرم .
اگر نمرات خوبی بگیرم ،اآنگاه خوشحال می شوم.
من خوشحال نیستم.
بنابراین یا من در این درس شرکت نکرده ام یا زیاد درس نخوانده ام.
حل : گزاره های زیر را در نظر می گیریم :
من در این درس شرکت می کنم : p
من زیاد درس می خوانم : q
من نمرات خوبی می گیرم : r
من خوشحال هستم : s
بنابراین
۱.
![]()
۲.
۳.
![]()
s~
۴.
برهان خلف
۵. p
q از ۴- دمورگان
۶. r از ۱و ۵ قیاس استثنایی
۷. s از ۲ و ۶ قیاس استثنایی
۸.
از ۳و ۷ عطف
شماره ۸ یک تناقض است. بنابراین حکم به برهان خلف برقرار است .
که شماره ۸ یک تناقض است . پس حکم به برهان خلف برقرار است.
این مثال را می توان با استفاده از برهان مستقیم نیز حل نمود:
۴.
از ۲ و نکته ۱
۵.
از ۴ و قانون دمورگان
۶. r~ از ۵ و رفع مؤلفه
۷.
از ۱ و عکس نقیض
۸.
از ۶و ۷ و قیاس استثنایی
۹.
از ۸ و قانون دمورگان.
انتخاب روش حل ِ یک حکم، به سلیقه و تجربه فرد بستگی دارد. اما همه سوال ها را نمی توان با برهان خلف ثابت کرد و همچنین همه سوال ها را نمی توان به روش مستقیم ثابت کرد. باید توجه کرد که در روش مستقیم، با استفاده از فرض ها و قواعد استنتاج به نتیجه دست می یابیم اما در روش غیر مستقیم، نشان می دهیم که با درست فرض کردن ِ نقیض نتیجه، به یک گزاره ی نادرست « تناقض » می رسیم ، که نشان می دهد نتیجه خود گزاره ای درست است.
صفحه های قبل : « ۱۹ » ، « ۱۸ » ، « ۱۷ » ، « ۱۶ » ، « ۱۵ » ، « ۱۴ » ، « ۱۳ » ، « ۱۲ » ، « ۱۱ » ، « ۱۰ » ، « ۹ » ، « ۸ » ، « ۷ » ، « ۶ » ، « ۵ » ، « ۴ » ، « ۳ » ، « ۲ » ، « ۱ »
قضیه ۴: اگر p و q وr سه گزاره باشند آنگاه :
الف : p q
q
p
ب :
برهان : قسمت الف به راحتی اثبات می شود. اما اثبات قسمت ب :
( r |
|
q ) |
|
p |
|
r |
|
( q |
|
p ) |
T F T F T F T F |
F T T F FT T
F |
T T F F T T F F |
T F F T FT T F |
T T T T F F F F |
T T T T T T T T |
T F T F T F T F |
T F F T FT T F |
T T F F T T F F |
F F
T T
T T F F |
T T T T F F F F |
جدول ۲۳
صفحه های قبل : « ۱۲ » ، « ۱۱ » ، « ۱۰ » ، « ۹ » ، « ۸ » ، « ۷ » ، « ۶ » ، « ۵ » ، « ۴ » ، « ۳ » ، « ۲ » ، « ۱ »
برهان های درستی
۱. برهان مستقیم « Direct Proof »
۲. برهان غیرمستقیم « برهان خلف Reductio ad absurdum »
۳. استقرای ریاضی « Mathematical induction »
۱. برهان مستقیم « Direct Proof »
در این نوع برهان ، گزاره ای به نام نتیجه، از ترکیب عطفی گزاره های مفروضات بدست می آید. مرسوم است که مفروضات و نتیجه را در سمت جپ زیر هم می نویسند و با یک خط نتیجه را از مفروضات جدا می کنند. برای راحتی هر سطر را شماره گذاری کرده و در هر مرحله، نام قانونی را که از آن استفاده شده و شماره سطرهایی را که در قانون استفاده شده اند ، در سمت راست گزاره می نویسند.
قانون هایی که استفاده می شوند بایستی قبلا ً درستی آنها اثبات شده باشد و ابهامی در درستی آن نباشد.
مثال ۳: حکم زیر را با برهان مستقیم ثابت کنید.
عددی بر ۲ بخش پذیر است اگر و تنها اگر رقم یکان آن زوج باشد. عددی بر ۳ بخش پذیر است اگر و تنها اگر مجموع ارقام آن بر ۳ بخش پذیر باشد. عددی بر ۶ بخش پذیر است که بر ۲ و ۳ بخش پذیر باشد. عدد بر ۶ بخش پذیر نیست و رقم یکان آن زوج است. بنابراین عدد بر ۳ بخش پذیر نیست .
حل: ابتدا حکم بالا را به صورت گزاره ای می نویسیم . اگر گزاره های
d : عدد بر ۲ بخش پذیر است
z : رقم یکان عدد زوج است
c : : عدد بر ۳ بخش پذیر است
m : مجموع ارقام عدد بر ۳ بخش پذیر است.
s : : عدد بر ۶ بخش پذیر است
را در نظر بگیریم، آنگاه داریم :
-----------------------------------------------------------------------
نتیجه عدد بر ۳ بخش پذیر نیست . c~
۱.
![]()
۲.
۳.
۴. c~
۵.
۱ و اختصار
۶.
۱ و اختصار
۷.
۲ و اختصار
۸.
۲ و اختصار
۹.
۶ و ۸ قیاس ذوالوجهین موجب
۱۰.
۹ و ۳ تعدی
۱۱. s ~ و ۴و اختصار
۱۲. z و ۴و اختصار
۱۳. (
) ۱۰و۱۱ - قیاس دفع
۱۴.
۱۳ و دمورگان
۱۵. m~ و ۱۴و۱۲ - رفع مؤلفه
۱۶.
۷- عکس نقیض
۱۷. c~ و۱۵و۱۶ قیاس استثنایی
که به این ترتیب به نتیجه مطلوب رسیدیم.
صفحه های قبل : « ۱۸ » ، « ۱۷ » ، « ۱۶ » ، « ۱۵ » ، « ۱۴ » ، « ۱۳ » ، « ۱۲ » ، « ۱۱ » ، « ۱۰ » ، « ۹ » ، « ۸ » ، « ۷ » ، « ۶ » ، « ۵ » ، « ۴ » ، « ۳ » ، « ۲ » ، « ۱ »
۲. سور وجودی« Existential quantifier » : در ریاضیات سور وجودی در یک عالم سخن ، جهت نشان دادن ِ صحت گزاره ای برای بعضی از عناصر عالم سخن به کار می رود و در فارسی جای « بعضی از » یا « وجود دارد » را می گیرد. مثلا ْ اگر گزاره ی پیشین را به گزاره ی « بعضی از خودرو های ساخت ایران ، بنزین سوز هستند » تغییر دهیم، به این معناست که « حداقل یک خودرو ساخت ایران وجود دارد که بنزین سوز است » . این گونه جمله ها با سور وجودی بیان می شوند. در ریاضیات سور وجودی را با نماد «
» نشان می دهند. پس با استفاده از سور وجودی ، گزاره به صورت «
» نوشته می شود.
قاعده ی نقیض سورها :
نقیض گزاره ی « تمام ِ خودرو های ساخت ایران ، بنزین سوز هستند » چیست؟ بله نقیض آن به صورت « حداقل یک خودرو ساخت ایران وجود دارد که بنزین سوز نیست » می باشد.
نقیض گزاره ی « بعضی از خودرو های ساخت ایران ، بنزین سوز هستند » چیست؟ بله نقیض آن به صورت « تمام خودروهای ساخت ایران، بنزین سوز نیستند » می باشد.
در حالت کلی اگر «
» یک گزاره نما درباره ی متغیر x باشد، بنا بر تعریف داریم :
![]()
و
![]()
قاعده ی نقیض سورها را می توان از تعمیم قانون دمورگان بدست آورد. اگر فرض کنیم عالم سخن تنها شامل عناصر
باشد، و «
» گزاره ای درباره ی متغیر x باشد، آنگاه «
» یعنی
درست باشد . اگر از این گزاره طبق قانون دمورگان ، نقیض بگیریم داریم :
![]()
که در گزاره ی اخیر ، کافی است یکی از
ها
درست باشد که این یعنی xی موجود باشد که
~ درست باشد، یا
.
به همین نحو می توان نشان داد که
.
صفحه های قبل : « ۱۷ » ، « ۱۶ » ، « ۱۵ » ، « ۱۴ » ، « ۱۳ » ، « ۱۲ » ، « ۱۱ » ، « ۱۰ » ، « ۹ » ، « ۸ » ، « ۷ » ، « ۶ » ، « ۵ » ، « ۴ » ، « ۳ » ، « ۲ » ، « ۱ »
سورها و قواعد آن
تعاریف :
به گزاره ی « تمام اعداد اول ، فرد هستند » دقت کنید. در این گزاره ، بحث در مورد اعداد اول است و از اعداد اول سخن گفته می شود. یا در گزاره ی « اعداد حقیقی، یا مثبت اند، یا منفی، یا صفر » عالم سخن اعداد حقیقی است. پس عالم سخن یا دامنه سخن به صورت زیر تعریف می شود :
« عالم سخن Universe of discourse : مجموعه تمام عناصر مورد بحث در یک موضوع مشخص »
به هریک از اعضای عالم سخن یک اسم خاص گفته می شود .
به عبارت « x عدد حقیقی است » دقت کنید. در این جا x نمادی است که برای نشان دادن عدد حقیقی استفاده شده است. یا در عبارت « اگر x عدد حقیقی باشد،آنگاه x یا فرد است یا زوج » x برای نشان دادن عدد حقیقی بکار می رود. به چنین نمادها یا عباراتی که برای نشان دادن اسم خاص بکار می روند ، اسم نما گفته می شود. اسم نماها در عبارات به طور یکنواخت به اسم خاص تبدیل می شوند، مثلا ً در عبارت « اگر x عدد حقیقی باشد،آنگاه x یا فرد است یا زوج » با قرار دادن عدد حقیقی ۲ (اسم خاص ) به عبارت ِ « اگر۲عدد حقیقی باشد،آنگاه ۲ یا فرد است یا زوج » می رسیم . دقت کنید در یک عبارت، در آن واحد ، نمی توان به جای یک اسم نمای معین ، بیش از یک اسم خاص قرار داد. منظور از تبدیل یکنواخت، همین است.
از آن جا که اسم نما می تواند بین عناصر دامنه ی سخن تغییر کند (هر عضوی از دامنه ی سخن را شامل شود)، به متغیر نیز تعبیر می شود.
گزاره نما : عبارتی شامل یک یا چند متغیر که با جایگزاری یکنواخت متغیرها به اسم خاص ، به گزاره ( درست یا نادرست ) تبدیل می شود.
سور ها « quantifier » : برای خلاصه نویسی و به عبارتی ریاضی نویسی ِ جملات ، از سور ها کمک گرفته می شود. سورها دو نوع اند:
۱. سور عمومی « Universal quantifier » : سور عمومی در یک عالم سخن، جهت نشان دادن صحت گزاره ای برای تمام عناصر عالم سخن بکار می رود. در فارسی جای « برای تمام ِ » یا « برای هر » را می گیرد. مثلا ً در گزاره ی « تمام ِ خودرو های ساخت ایران ، بنزین سوز هستند » دامنه ی سخن « خودروهای ساخت ایران » است. اگر x را « خودرو ساخت ایران » در نظر بگیریم ، گزاره بالا به گزاره ی « برای تمام xها ، x بنزین سوز است » تبدیل می شود.
در ریاضیات سورعمومی را با نماد « » نشان می دهند. اگر گزاره ی « x بنزین سوز است » را با «
» نشان دهیم، با استفاده از سورعمومی، گزاره ی بالا به صورت خلاصه ی «
» می باشد.
صفحه های قبل : « ۱۶ » ، « ۱۵ » ، « ۱۴ » ، « ۱۳ » ، « ۱۲ » ، « ۱۱ » ، « ۱۰ » ، « ۹ » ، « ۸ » ، « ۷ » ، « ۶ » ، « ۵ » ، « ۴ » ، « ۳ » ، « ۲ » ، « ۱ »